اپیزود پنجاهودوم - آسمون آبی (آخر)
Update: 2025-08-07
173
Description
قسمت چهارم - داستان هومن از سربازی در مرز
اینستاگرام توشه: https://www.instagram.com/tooshehapp/
PayPal (حمایت از خارج از کشور): https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh
Buy me a coffee (حمایت از خارج از کشور): https://www.buymeacoffee.com/onpodcast
سایت حامی باش (حمایت از داخل کشور): https://hamibash.com/onpodcast
اینستاگرام: https://Instagram.com/_u/thisisonpodcast
توییتر: https://twitter.com/thisisonpodcast
ِYouTube Channel: https://youtube.com/c/mersenlog
In Channel
























نمی دونم باید بگم چقدر حکایت خوبی یا غم انگیز ترین پادکستی بود که شنیدم با لحظه لحظه اون گریه کردم واینکه این ارامش وامنیت چه بهای گرانی دارد یاد همه ی کسانی که دراین راه جانشان را از دست دادند وکسانی که با زخم های عمیق روح وجسمشون برگشتند به زندگی ولی التیام نیافتند👌👏🫶🏻💝برایشان بهترین ها روارزو می کنم وسپاس از شما بزرگوار که بسیار زیبا روایت کردید🙏
قلبم با اپیزود لرزید💔 چقدر سخت و اینکه این بچه ها اکثراً ۱۸ ۱۹ ساله بودن چه تجربه عمیقی تو زندگیشون داشته🥲
چقدر احساس داشت این داستان ، حس ترس ،حس ترحم ، حس نا امیدی....
هر بار با بغض تو ما هم بغض کردیم، طفلی سرباز وطن که چقدر درد پشت سر خاطراتشه، سرزمینم بوقت آرامش قشنگه، عااالی بود مرسن عزیز عااالی، سپاس از تو منتظر کارهای خوبت هستیم
عالی بود
به هومن و هومن ها افتخار میکنم❤️ ممنونم مرسن از این داستان پر از درد و زیبایی🙏
کاش یک سال صدات رو به من قرض میدادی تا روزی ده ساعت پادکست ضبط کنم و کل ایران لذت ببرن 🥺😌 اینطوری مردم از یه لذت بی نظیر محروم نمیشدن
کاشکی صدات رو یک سال قرض میدادی به من تا روزی ده ساعت پادکست ضبط کنم باهاش و همه لذت ببرن 🥺🥺🥺🥺
چقدر داستان خوبی بود پر از غم پر از درد ای کاش اینقدر کادری داشتیم که هیچ جوونی سربازی اجباری نمی رفت
و ما زنده موندیم!!
ساعت ۴:۵۸دقیقه صبحه آخرین اپیزود رو گوش کردم و اشک ریختم. برای سربازان وطن. برای شهدای وطن و برای دل مادراشون .خودم یه پسر ۷ ساله دارم و به این فکر کردم که زمانی که پسرم به سن سربازی برسه وطنمون چه موقعیتی داره؟ و یه دفعه چشمم به سپیده صبح افتاد چقدر زیبا بود♥️
خیلی عالی و گیرا بود فضاسازی هاتون قشنگ بود👏🏻 هومن عزیز شجاعتت برای نوشتن قابل تحسینه امیدوارم ما بقی مسیر سرنوشتت پر باشه از آسمونهای آبی🩵
عالی بود . هر قلم مویی که روی تابلو میزنم با این داستان گره خورده
سلام واقعا خیلی جالب بود پسر من بعد از دانشگاه به سربازی رفت و محل خدمتش تو شهر خودمون بود اما روز اول که به آموزشی رفت خیلی برام عجیب و غریب بود.خیلط جاهای این روایت بغض کردم و اشکم سرازیر شد خدا حافظتون باشه
خیلی غم انگیز بود و غم انگیز تر اینکه هومن اینو زندگی کرده :) امیدوارم که حالت خوب باشه همیشه هومن و مرسی از تمامی افرادی که براش زحمت کشیدن
چقدر قشنگ بود این قصه.وما که راحت داریم زندگی میکنیم بدون اینکه بدونیم سربازهای و مرزبانان عزیزی جونشون رو کف دستشون گرفتن برای دفاع از میهنمون.خدا همشون و حفظ کنه
چقدر قشنگ بود این قصه.وما که راحت داریم زندگی میکنیم بدون اینکه بدونیم سربازهای و مرزبانان عزیزی جونشون رو کف دستشون گرفتن برای دفاع از میهنمون.خدا همشون و حفظ کنه
چقدر این داستان قشنگ و عمیق بود. هیچوقت فکر نمیکردم سربازی اینجور زخم هایی به جا بذاره . مرسن عزیز ممنونم ازت که داستان هومن رو برامون گفتی.
خیلللی خوب بود. خوبی این داستانها اینه که بعضی مسائل رو از دریچه جدید و تجربه یه آدم عادی میبینیم و همین باعث شناخت و درک بهتر میشه. مرسی از مرسن عزیز و همه کسانی که با درمیون گذاشتن تجربههاشون به بزرگتر شدن دید و دنیامون کمک میکنین 🙏🏽🪻🩵
ممنون از داستان و روایت زیباتون امیدوارم خیلی برا اپیزود جدید ما رو منتظر نزارید