33 - سحر طوسی - پیشبینی ناپذیر! بخش اول
Description
!سحر طوسی - پیشبینی ناپذیر
قصه زندگی سحر طوسی زندگی یه دختر خیلی فعاله که انرژیش پایان ناپذیره. سحر تو زندگیش اتفاقات زیادی رخ میده که دوست ندارم اینجا لوش بدم. تو این اپیزود در مورد طلاق، کانون پرورش فکری، کلاس های مختلف، مذهب، حجاب، دارو،فیسبوک و خیلی چیزای دیگه میشنوید که مطمئنم براتون جذاب خواهد بود.
-------------
راه های حمایت
paypal.com/paypalme/4rahecomputer
-------------------------------------------------------------------------------------------
اسپانسرهای این اپیزود
۳۰ هزار تومن کد تخفیف : Ravi
-----------------------------------
فلایتیو: رزرو هتل و خرید بلیط هواپیما
۱۰۰ هزار تومن کد تخفیف خرید بلیط هواپیما و رزرو هتل : FLRAVI
-------------------------------------------------------------------------------------------
راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ
ایمیل
podcastravi@gmail.com
-------------
پادکست های دیگر ما
-------------
حتما خبر های تکمیلی اپیزود هارو توی اینستاگرام ما دنبال کنید :
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
امروز برای بار دوم این اپیزود رو گوش میدم 👍👍👍👍👍
منم یه سحرم مال دو دهه جلو تر خیلی همزادپنداری کردم در حدی که هنوز به نیمه نرسیده دارم کامنت میزارم از نوع بچگی و بیش فعالی و کلاس ها و مادربزرگ تا جدایی مادر و کچل کردن و اخراج مدام از مدرسه ... نمیدونی چقدر گریه کردم ... خیلی عجیبه که داستان زندگیم که فکر میکردم آنقدر خاصه در دو دهه قبل مشابه همون برای فرد دیگه ای با همین اسم اتفاق افتادن ... عجیبه
قسمتی از مسیر سحر،مسیر خیلی هامون بوده ، لااقل مسیر خود من بوده ،اونجایی که تبدیل به یه آدم تعصبی شده بود و به هیچ صراطی مستقیم نبود و فقط حرف خودشو میزد و خواستگاراش رو هم میپروند و ازشون هم انتظارات عجیبی داشت ، مثلا یه دوره ای بخاطر جو جامعه من خودم چنان ذوب در ولایت شده بودم که انگار جزوی از وجودم هست ،یه روز وقتی یکی از آشناها به رهبر بی احترامی کرد و من اون لحظه جوابش رو ندادم تقریبا سه هفته با خودم کلنجار میرفتم که چرا اون لحظه نزدم تو گوش فردی که این حرکت رو زده ، بعد ها متوجه شدم چه ذهنی عجیبی داشتم و نتیجه گرفتم آدم ها رو زبان تغییر نمیده،زمان تغییر میده .... همونطور که تو داستان سحر شاهدش بودیم و زمان چرخوند و چرخوند و چرخوند تا سحر امروز که از زلزله بم تا زلزله خوی رو با تمام وجود پوشش داد رو داشته باشیم
میتونست کاملاااا به جای اسم "سحر" اسم "مرسدس" باشه... یعنی اینقدر شبااااهت!!!! 🤔
چه داستان جذابی وچقدر گوش دادنش مفیده
اولین پادکستیه که نصفه ول کردم واقعا وقت گرفت فقط قرآن چادر بسیج اه
سلام و درود بسيار ممنون از شما، فقط اگه ممكنه داستان اينقدر طولاني نباشه، يك جورايي خسته كننده ميشه. شايد بعضي جاها را بشه حذف يا كوتاه كرد. خدا قوت 🙏
وسطشم و فقط دارم حررررص میخورم 😑🙄 فقط اونجایی که خانوادشم از راه بدر کرد 😑😑😑😑
چه آدم مضخرفی هستی اوزگل
چرا حس میکنم داری تبلیغ بسیج و اسلام میکنی!!!! من که از اسم اینا هم حاالم بد میشه حیف زمانی که تا اینجاش گوش کردم 😐😐😐
شانس آورد بیش فعالیش رو درمان نکردن وگرنه یه بچه سر به راه میشد و یه زندگی حوصله سر بر میداشت... دمش گرم
وسطاش ول کردم پادکست رو.اولین پادکستیه که دوست نداشتم ادامشو بشنوم
وسطاش ول کردم پادکست رو.اولین پادکستیه که دوست نداشتم ادامشو بشنوم
یعنی تاحالا مثل سحر آدمی ندیدم.)) سحری که انقدر بیمار شده چطوری هنوز مونده و این جا داره حرف می زنه؟!؟!))**
منم درکش می کنم مثل افراط در دین مثل بازیگوشی مثل ایزوله شدن به نظر من یکی از درمان های بیش فعالی نور led آبیه به نظرم.
@roham
جالبه! واقعن زندگی باحالیئ!!! ۵روزتوژاپن مگه داریم اخه!!!!!!!!!!
الی بوددددددد!!!😘🤩😘😍
خیلی اتفاقی با کانالتون آشنا شدن و این داستان رو گوش دادم ..چقدر مدل روایت ،داستان ،صدا ، صحبت ها و وقایع به شکل خوب و جذابی گفته شد داستان الهام بخشیه و از مدلیه که میتونه دیدت رو به زندگی و دنیا عوض کنه .....
فعلا تا همین جاش «مرگ بر بسیجی» #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی