35 - الیکا - سختیها، میکشنمون یا قویترمون میکنن؟
Update: 2022-06-07
522
Description
الیکا - سختیها، میکشنمون یا قویترمون میکنن؟
قصه زندگی الیکا یه پازلیه از کلی اتفاق تلخ که وقتی کنار هم چیده میشن تلخیشونو از دست میدن و یه تصویر جذاب میسازن. تصویر جذاب از زنی که هر سختی جلوی راهش اومد سر خم نکرد و ادامه داد. تصویری از یک زن که سختی زندگی نکشتنش و فقط قوی ترش کردن.
تو این اپیزود در مورد خانواده های ناشنوا، بی سرپرست شدن، دستگاه های جوراب بافی، مهاجرت به ترکیه ،ازدواج، طلاق، اعدام، پلیس مفاسد اقتصادی و کلی موضوع جذاب دیگه میشنوید.
-------------
راه های حمایت
حمایت از داخل ایران
hamibash.com/ravi
حمایت از خارج ایران
paypal.me/ravipodcastdonations
-------------------------------------------------------------------------------------------
اسپانسرهای این اپیزود
سی هزار تومن کد تخفیف تا پایان تیر ۱۴۰۱ : Ravi
-----------------------------------
فلایتیو: رزرو هتل و خرید بلیط هواپیما
۱۰۰ هزار تومن کد تخفیف خرید بلیط هواپیما و رزرو هتل : FLRAVI
-------------------------------------------------------------------------------------------
راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ
ایمیل
podcastravi@gmail.com
-------------
پادکست های دیگر ما
-------------
حتما خبر های تکمیلی اپیزود هارو توی اینستاگرام ما دنبال کنید :
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
با احترام به گوینده ولی عجب چرت و پرتی بود🙄شبیه این داستان زردای مجلات خانواده بود
سلام با احترام به زحماتتون و سپاس فراوان به خاطر داستان گویی جذاب و صدای خوبتون آقای راوی تجربیات من میگه در مورد هیچ چیز و هیچ کس نمی تونیم قاطعانه نظر بدیم و صحبت کنیم. الیکا از خانوادش چیزی جز شر و گرفتاری نصیبش نشد ولی به خاطر ذات و سرشت نیک خودش تلاش میکرد و کمک میکرد هرچند که اون خانواده رو هم جای قضاوت نیست اما هر سری سبب پسرفت الیکا هم می شدن اما نکته اینجاست که یادمون باشه چقدر آدم های خوب اومدن توی زندگی الیکا که دختر فراری نشه که تن فروشی نکنه مامان نرگس بهش پناه داد مهین خانمی که همه جوره به الیکا کمک کرد موتورسواری که سرراه الیکا ظاهر شد و سماجت به خرج داد پیرزنی که کامرانیه بهش نذری داد و دوباره همون موتورسواری که براش کار پیدا کرد پس من نتیجه میگیرم بعضی وقتا لازم نیست آدمی دست کمک به سمتمون دراز کنه و می تونیم بدون هیچ انتظار و چشمداشتی فقط کاری که باید رو انجام بدیم اگه مادر نرگس پناهش نمیداد اگه راننده اتوبوس بهشون پناه نمیداد و هزار اگه دیگه که توی زندگی هممون هست در اون صورت احتمالا الآن یه داستان دیگه می شنیدیم جدای از تمام سختی ها تلاش و پشتکار و بار روانی سنگین
همش با خودم میگفتم داستان ساینا تخیلی بود که این داستانو گوش دادم🍃🤯 چقد پسرای داستان همه خوبن خیر خواه بودن 🙄 بنظر من نصف داستان تخیلی بود آخه یه دختر از ۱۵ و ۱۶ سالگی تک تنها مگه میشه!؟ کلا مغز هنگ کرده 😵💫🤯
فوق العاده چرت و پرت و تخیلی بود ☹️
نظر من هم با خیلی از دوستان یکی هست باور کردنی نبود بیشتر ایشون نقش بت من رو داشتن تا یه انسان واقعی اونم تو ایران
یاد سریال اوشین افتادم که تو ایران ی جور دیگه دوبله و ساخته و پرداخته شده بود که ژاپنی ها هم هنگ کرده بودن 🤐😦
داستان بسیار بسیار مبهم بود ...تنها داستانی از راوی بود که واقعا گیج کننده بود و رو دور تند بود.......
بنظرم صاحب روایت فقط بخش هایی از سرگذشتش که خودش خواسته رو براتون تعریف کرده.اینکه همین جوری سرخوشانه کارخونه و شرکت باز کنی و بری ترکیه و دوبی و ال و بل، بچه رو ببری قبرس بدنیا بیاد.بنظرم بیشتر شبیه فیلم هندیه.ایشون ضمن روایتش خودشو تطهیر کرده و همه چیزو انداخته گردن بقیه.بجز بخش کودکی اش که خب بچه بوده و خانواده ناجوری داشته،بقیه اش خیلی تخلیه
تنها پادکستی بود که اینقدر مزخرف بود واقعا از راوی توقع نداشتم واقعا با خودتون چی فکر کردین که مردمم رو احمق فرض میکنید یه بار معجزه دوبار معجزه این گه همش معجزه بود مزخرف ترین پادکستی بود که توی زندگیم شنیدم
💚🍀
وااای مردم از خنده، راوی جان انگار برای یک بچهی چشم و گوش بسته داری قصه تعریف میکنی. کاش بیرون از خونه انقدر همه چیز خوب و خوش بود و انقدر همه فرشته بودن
چرت بود
ارزش گوشکردن نداره 😐😐
داستان الیکا رو دوس داشتم مخصوصا از قوی بودنش امااااا خیلی از خود گذشگی داشت این زیاد خوب نیست ....
صبر کنید تا ازتون کمک بخوان وکمشون کنید البته صد خودتونو براش نزارید چونکه ته ته ماجرا خیلی چیزا یادشون میره........
اگه گفته بودید نویسنده م.مودب پوره اصن گوشش نمیکردم
نویسنده م.مودب پور !!!
داستان کلی سوال تو ذهن شنونده میزاره... چرا ما که این همه کار میکنیم به جایی نمیرسیم ولی این خانم از هیچی رسیده به کارخونه داری و اینا ... بعد اینکه این خانم کلا اشتباه پشت اشتباه ... انقدر شانس آوردن عادی نیست
داستان واقعی به نظر نمیومد ... نظاتی که اینو گفته بودن هم جوابی داده نشده بود .. پس دیگه به گوش دادن پادکستتون ادامه نمیدم
این داستان خیلی تخیلی بود