42 - حمیرا اخلاصی - احساس مادرانه - بخش سوم
Update: 2023-07-25
365
365Description
حمیرا اخلاصی - احساس مادرانه - بخش سوم
تو این قصه از بیماری ایدز، زلزله ازگله، سرطان خون، سیروز کبدی، کلاه برداری، تجاوز، کافه داری، بی سوادی و کلی چیز دیگه میشنوید. البته که این اپیزود قسمت سوم از یه سریال سه قسمتیه. پیشنهاد میدم اول اپیزود اول و دوم رو بشنوید بعد سراغ این اپیزود بیاید.
کمپین خرید تجهیزات
حمایت از داخل ایران
hamibash.com/ravi
حمایت از خارج ایران
paypal.me/ravipodcastdonations
-------------------------------------------------------------------------------------------
اسپانسر این اپیزود
محصولات آرایشی بهداشتی مارال
https://www.instagram.com/maralcosmetics
-------------------------------------------------------------------------------------------
پیج اینستاگرام معرفی شده
شوکو استودیو
https://www.instagram.com/chocoo_studio
کافه گون
https://www.instagram.com/gavancafe
حمیرا اخلاصی
https://www.instagram.com/homeira.ekhlasi
-------------
راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ
اینستاگرام
ایمیل
podcastravi@gmail.com
-------------
پادکست های دیگر ما
راوی شو
پادکست چهارراه کامپیوتر
پادکست شیوانا
-------------
کانال یوتوب پادکست راوی
-------------
حتما خبر های تکمیلی اپیزود هارو توی اینستاگرام ما دنبال کنید :
instagram.com/ravi.podcast
Ravipodcast.ir
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
1.0x
این داستان برام خییییییییلی درس داشت، ابعاد درسهایی که میده به آدم فراتر از تصوره ،هر آن یه تلنگر میخوره به آدم سر تعظیم فرو میارم،و مایه ی افتخارمه که همچین هم وطنی دارم، فیلم اسکار شیندلر خیلی معروف شده، ولی واقعااین زن بنظرمن از اون هم بزرگتر بود،خیییلی بزرگتر
خیلی آدم خاص و عجیبی بود برام حمیرا همیشه فکر میکردم آدم مهربونی هستم تا اینکه با حمیرا آشنا شدم دیدم مهربونی چه معنی ای میده خیلی متاسفم که این همه آدمهای ک حمیرا از خودش گذشت تا بهشون کمک کنه انقدر بهش ضربه وارد کردند
داستان زندگی جذابی مثل حمیرا ندارم اما درکش میکنم با تمام وجودم تو محل کار بیرون بین دوستام و فامیل خوشحال میشم که کمک کنم خوشحال میشم که سبب لبخند چند دقیقه ایشون باشم و به نظرم حمیرا بهترین شغل دنیارو داره کاشکی یه روزی جاش قرار بگیرم ،
خیییلی زیاد شگفت زده شدم سپاسگزارم ازاینهمه مطلب جالب
در اینکه حمیرا جان دلش به وسعت دریاست و دختری پر تلاش و خودساخته و هدفمنده شکی نیست و من بسیار از ایشون آموختم..اما در تمام طول داستان نقش پر رنگ پدر و مادرش کاملا مشهود بود.عشق بی قید و شرطی که به فرزندشون دادن و همیشه و در هر شرایطی حامی ایشون بودن و نتیجه ش شد دختری که باعث افتخاره ،بدون عقده است و البته که به جایِ و به اندازه صد نفر ادم زندگی و تجربه کرده و آموخته...حمیرا جان ،منِ مادر،با شنیدن قصه تو ،از پدر و مادرت خیلی آموختم و سعی میکنم مثل آنها من هم به بچه هام ، میدان تجربه کردن و لذت اموختن و نترسیدن از مشکلات را بیاموزم و امیدوارم همه ما همینطور فرزندانی بی عقده و شجاع پرورش بدیم تا نسل بعد زندگی بهتر و پر بارتری داشته باشند.آمین.
✌️👍
از فوق العاده ترین و تاثیرگزارترین اپیزوداتون🥲🥺
بارها بی اختیار اشک ریختم بیش باد انسانهای بی نظیری مثل حمیرا،سروش و محمدو... #راوی#persian
#راوی#persian
فکر کنم وقتی به یکی کمک میکنی و اون شخص آشنا باشه، برعکس اینکه فکر میکنی اون می فهمه. شاید به خاطر حقارتی که بهش دست میده از کمک کننده کینه به دل می گیره. و من یه بار تو چنین موقعیتی دست از کمک کردن برداشتم. و حالا فهمیدم چقدر روح حمیرا خانم بزرگه و با تمام این حرفها پس نکشیدن یعنی چه
سلام بر شما و درود بیکران بر حمیرا و حمیراهای سرزمینم، انشالله همیشه سرپا و سلامت کنار همسرش از زندگی لذت ببره، اینه اون خلیفه الهی که خدا به خلقتش به خودش احسنت می گه و واقعا جانشین خوبی برای خدا در روی زمین هستند.بهشون تبریک می گم و از شماهم بخاطر روایت داستانشون سپاسگزارم.
دوست حمیرا باشیم
سلام آرش جان.از هفتم مهر منتظر داستان جدیدم😌
حمیرا کهریزک رو بهم ریخت با اون خبر دادنش 😂واسش بهترین ها رو آرزو دارم کاش امثال حمیرا تکثیر میشدن
چقدر خوب که برگشتیددد((((:
حمیرا،،،نه!!!!فرشته😇وااااااای که چقدر غرق قصه شدم،هزاااااااااااااار بار بغض کردم و هزار بار شکر کردم،به هزار و یک دلیل😇
سلام مهمترین نکته در تلاشهای حمیرا تغییر و تفکره.حمیرا فهمید که داره گدا میسازه بلافاصله متوجه شد و تغییر روش داد کار ساخت برای انها برای من خیلی خیلی عجیبه که مانع فعالیت هاش نشدن خیلی برام عجیبه منهم مثل حمیرا سندرم مسئولیت پذیری و کمک و دلسوزی دارم االبته در شاخه دیگری من معتقدم که قاچاقچی ها و معتاد ها را باید کشت ولی در زمینه اموزش تا توانسته ام تلاش کرده ام ولی هرگز بمن اجازه پرواز رسمی برای اموزش اساسی و رسمی داده نشده.بهر حال درووووووووود بر حمیراها و شما راوی محترم
دلمون تنگ شده ،خبری نیست ،من راوی میخام اقا
واقعا تو استان تهران ,طرف کاندوم رو خورده ,وای به حال اونایی که تو روستاهای دور افتاده زندگی می کنند ,خیلی دلم گرفت ,از این همه بی اطلاعی
خسته نباشید فوق العاده بود توی تمام اپیزود اشک تو چشام جمع شد و افتخار کردم