ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی ۴۳۴
Update: 2025-12-06
114
Description
غزل نمره ۴۳۴
مفعول و فاعلاتن مفعول و فاعلاتن
ای دل مباش يک دم خالی ز عشق و مستی
وآنگه برو که رستی از نيستی و هستی
گر جان به تن ببينی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بينی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسيم خوش باش
بيماری اندر اين ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طريقت خامی نشان کفر است
آری طريق رندی چالاکی است و چستی
تا علم و عقل بينی بیمعرفت نشينی
يک نکتهات بگويم خود را مبين که رستی
در آستان جانان از آسمان ميانديش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پيالهپيما حافظ قرابهپرهيز
ای کوتهآستينان تا کی درازدستی؟
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel









ممنون برای امروز 🙏🤍💫
شاید باید میگفت: در مذهب طريقت "سستی" نشان کفر است آری طريق رندی چالاکی است و چستی
فرزین جان میشه یه بارم ما رو بخاطر خودمون بخوای نه بخاطر سوغاتی هامون 😉❤️
https://castbox.fm/va/6659283 ما اینجا داستانهای کوتاه فارسی میخونیم خوشحال میشیم حمایتمون کنین ❤️ 🙏
اولندش که این آقای جورج خیلی جرج تشریف دارن از اون جرج های باران دیده (بالان دیده) هستن دویمندش برای شما ویزا نمیگیره و برای فاطمه میگیره ، ایشالاه که سمبه اش بشکنه سیّمندش اگه شما تشریف آوردید اروپا به ما هم سر بزن ، بذار چند روز بهت بد بگذره ، مثل خوابگاه امیرآباد 😘
ما این بدن و این ذهن نیستیم ... مرغ باغ ملکوتیم ... 🕊
مرسی که هستی فرزان
یه مدیتیتشن بود برا خودش episode این
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی دیگه کم کم دارم سر ناسازگاری می زارم ، از صبح برنامه رو گوش دادم اما مشغله های دنیا نزاشته به وعده ام عمل کنم نظرمو بنویسم . دیگه اینقدر دیر شده که یادم رفته چه نظری داشتم و می خواستم چی بنویسم 😊🙈
1:04:20 دلت نگیره مهربون❤️ . 1:05:35 نمیدونم ولی گاهی دوستای ما، بچههای ما، عزیزای ما٫ میرن.. و با این رفتنها و تجربه کردنها دنیاشون بزرگ میشه. دنیای ماهم با تجربهی موندن، بزرگ میشه.
سلام و روزگار همگی بخیر ⚘️
نشستم سر پیامها، و هر پیامی که حاوی درک نشدن غم نازک فرزان عزیز هست رو دوست دارم جواب بدم…که بگم صرف نظر از حقیقت و چیزی که بر همه پوشیده است، بهرحال فرزان عزیز ناراحت شدن…بهم ثابت شد که برساختهیِ من، وقتی درک نشه غصه میخوره و حتی مضطرب میشه و دوست داره بیشتر توضیح بده….برای خودم زنگ خطر شد…ممنون از همه دوستان عزیز و کامنتاشون🍷
سلام میگم اگه احتمالات رو در نظر بگیریم یه وقت هم دیدیم کار رفتن فاطمه گره خورد، اونوقت اگه با توجه به این جهان مجیکال ، قرار شد فرزآن بره یک عالمه طرفدارای صدای سخن عشق باید چه گلی به سرشون بگیرن؟
آ آ آ قرار نبود اسير برخواسته ها بشیم ها فرزآن جون
سخت نگیر بابا. فریب چه خوردگیای؟؟!😂 01:04:33
آره.چرا راضی نباشیم فاطمه بره؟! خیلی هم خوش به حالش. هم سفره، هم تجربهست. اگه بخواد برمیگرده. کسی که بخواد بره میره. دیگه نگران چی هستید؟
خیلی وقته کاهدود روشن نکردین.
من این بدن نیستم. من این ذهن نیستم. کاش میتونستم بفهمم پس چی هستم؟! چرا من ذهن و بدنی رو که دارم با تمام وجود درک میکنم، باید انکار کنم؟ پس من چیم؟ چی؟ اون کاغذ و دایره واقعا چیه؟
نادایان 🥹😅
فرزان عزیزم امیدوارم این پیشنهاد رو بپذیری؛ هرچند خودت هم قبلاً گفته بودی چنین ایدهای توی ذهنت هست. اما بهنظرم چقدر خوب میشه اگر زودتر اجراییش کنی و چه بهتر که خیلی زود به قول خودت دعوت بشی برای این کار. من بهشخصه با صدای تو خیلی عجین شدم. امروز هم چند بار جملهی «من این ذهن نیستم، من این بدن نیستم» رو تکرار کردی و دیدم که چقدر صدات برای مدیتیشن دلنشینه. کاش پادکستی تولید کنی صرفا فقط برای مدیتیشن، و ما بتونیم همراه با تو انجامش بدیم.