با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی ۴۳۵
Update: 2025-12-07
53
Description
غزل نمره ۴۳۵
مفعول و فاعلاتن مفعول و فاعلاتن
با مدعی مگوييد اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بميرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آيد
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی؟
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سياهی چندين درازدستی؟
در گوشهی سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گويد رموز مستی
آن روز ديده بودم اين فتنهها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمینشستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از اين کشاکش پنداشتی که جستی
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel









درود فرزان عزیز صبح پاییزیمون رو با این غزل ناب بهاری کردی،این خوانش با احساس وتفسیر دلنشینت به جانم نفوذ کرد واشکم جاری بود وصدای تپش قلبم رو می شنیدم،دستان گرمت رو از دور میفشارم وقدردانتم،وپرداخت می بهایی ناقابل به عنوان جبران ذره ای از عشقی که میدی تنها کاریه که با کمال میل واز روی عشق انجام میدم،سپاس از مهرت❤️🌹👍
سلام روزه پاییزی همهگان ب خیر خوشی چقدر این اپيزود عالی وبی نظیر بود کمی تفکر لازم شد سپاسمندم از فرزآن عزیز 🙏🙏👌✨️✨️
من هنوز در این غزل ماندهام بس که نکتهها دارد. یکی از بخشهاش که ذهنو به خودش قلاب کرده بود "در گوشه سلامت" بود و باعث شد یه جستجویی در نت کنم و به این کامنت در گنجور برخوردم که البته در مورد بیت زیر بود: من و دل گر فدا شدیم چه باک؟ / غرض اندر میان سلامت اوست در بابت سلامت این توضیح آمده بود:
میدونستی از هفت فروردین هزاروچهارصدوسه صبر کرده بودم تا برسی به این غزل حتی رو قاب گوشیم هک شده: عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
بی نظیر بود
🌤️🍁 1404/9/16 . . اي ساحل آرامشم..🌊🦋
فرزآن،عشق جان❤️ در غزل نمرهی ۳۸ بود که گفتی" عشق،مرگِ مرگ است" و به گمانم همین یک عبارت کافی بوده تا رسالتِ خودت رو در بیانِ عشق،به انجام رسونده باشی...بعد از اون روز جواب تمام سوالهام رو لایِ این عبارت پیدا کردم... از اون به بعد،بارها و بارها روحم رو فروختم،گاهی به سهتار،گاهی به باران عشق،به دکلمههای شاعر ناشناس، اسپینوزا،سعدی،محمود شبستری،احمد غزالی، تایو،سهراب،بابا طاهر،صدای مردی که در کوچه به دنبال اسباب کهنه بود،به صدای بچههای مدرسه،به اجرای تو در روز جنگ و... غزل امروز و تو(شجاعدل) ✨️
….و اینم غزلی بود بینظیر💫 که پیامها داشت…👌🏼
خبر🎉خبر🎈رهاورد سروناز خوش قلم رسید…اپیزود جدید بانوی شهر قصه ها شهرزاد قصه گوی شهر صدای سخن عشق رسید🩵🌕
عطار: عقل کجا پِی برد، شیوهٔ سودای عشق؟ باز نیابی به عقل، سرّ معمای عشق . عقل تو چون قطرهایست، مانده ز دریا جدا چند کند قطرهای فهم ز دریای عشق؟ . عشق چو کار دل است، دیدهٔ دل باز کن جان عزیزان نگر، مست تماشای عشق . از آلبوم "دود عود" استاد شجریان و کمانچه استاد بهاری ❤️
برنامه سخت بود چون در نزدیکترین فاصله با عاشق شدن هستید
یبارم ک سوغاتی آوردیم تعریف نکرد😂😂 بعد بگو چرا سوغاتی نمیآورید😂😅
اگه اجازه بدین شجاع دل این برنامه رو من به خودم تقدیم کنم که حال خوبِ تنهاییم رو به داشتن یه آدم سمی ترجیح دادم.
🍁🍁🍁🍁🍁
قبل از این چه بی تابی ها کشیدم واسه اینکه بفهمم "عشق" که میگن دقیقا یعنی چی.. غافل از اینکه باید با حنجره و روح و روان تو که مثل "فضای تهی نی" منو میکشونه درون خودش صاعقه بهم میخورد .. هر چقدر بگم این فضا برام آشناست کم گفتم با تمام وجود معنی "آنروز دیده بودم این فتنه ها که برخاست" رو درک میکنم .. ممنون ازت شجاع دلِ عزیزِ ما 🕊
این اجرای سرود مهر استاد شجریان یه بیت می خونه و یه بیت همایون جان که در بیات ترک اجرا شده . چقدر هر دو صدا شبیه همن وسط برنامه واقعا این اجرا هم داستان عجیبی شد عالی عالیه امروز به طرز عجیبی 🥺
قدم بیباکتر نهِ در حریم جان مشتاقان ! تو صاحبخانهای آخر چرا دزدانه میآیی؟ 🍁حکیماقبال لاهــــــوری 🍁 🍁درود پگاهتان نیکو🍁
🍀🙏🏻🍀چقدر خوبه بعد از استاد شجریان ما هنوز استاد شجریان داریم 🍀🙏🏻🍀شکر 🍀🙏🏻🍀بی بلا🍀🙏🏻🍀
به به چه شروع زیبایی ، چه غزلی ، خاصه این بیت که برام جایگاه ویژه ای داره عاشق شو اَر نَهْ روزی، کارِ جهان سرآید ناخوانده نقشِ مقصود، از کارگاهِ هستی این آهنگ آقای اصفهانی ام خیلی دوست دارم اجرای خصوصی استاد شجریان به نام رموز مستی که در ابوعطا اجرا کردند بریم ادامه برنامه 🙂
امروز چندبار هستی را از ما ربودی و بازبخشیدی فرزآن جان🤦🏻♀️ چه کار داری میکنی آخر!؟! چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم تازه با حال نزارم….!!!