چراغ روی تو را شمع چرخ پروانه ۴۲۷
Update: 2025-11-25
133
Description
غزل نمره ۴۲۷
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
چراغ روی تو را شمع چرخ پروانه
مرا ز حال تو با حال خويش پروا نه
خرد که قيد مجانين عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت ديوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد؟
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رميده ز غيرت ز پا فتادم دوش
نگار خويش چو ديدم به دست بيگانه
چه نقشهها که برانگيختيم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زيبای او به جای سپند
به غير خال سياهش که ديد به دانه
به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش چون رسيد پروانه
مرا به دور لب دوست هست پيمانی
که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه
حديث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای ميخانه
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel









میدونی ما خوبی های جهان کمونیست هارو نداریم ما حتی خوبی های جهان سرمایه داری رو نداری ما خوبی های عرفان رو هم نداریم پس چرا باید بازم حافظ بخونیم اصلا حافظ خوندن هیچ کمکی به جامعه نمی کنه
کلی مثال نقض هست توی حافظ که توی غزلیاتش یه جا شراب رو با یه منظور گفته یه جا گفته من غیر از پیمانه با کسی پیمان ندارم دقیقا هم هنرش همین بوده مثل یه هنر مند که توی سیرک کارش خندون مردمه حافظ هم همین حکم رو داشته برا شاهان حالا این که حافظ و عرفان چه کمکی به جامعه و فارسی زبان ها کرده واقعا نمیدونم اگرم شعری گفته به منظور حفظ زبان فارسی نبوده برای آن بوده که یه پولی بگیره از شاه شجاع
به حرف های حافظ نمیشه اعتماد و اعتنا کرد دلیلش هم همین که الان تو شعرش چی گفت که دیگه جز پیمانه حرفی نزنم پس چرا از این به عنوان یه شراب عرفانی برداشت نکردی کلا عرفان تو خالیه سرابه بزرگترین که حافظ باشه شاعر خوبیه نه چیزی بیشتر اون رو نمیشه کسی دونست که جامعه رو به پیش برده باشه یا چیزی رو دیده و به ذهنش رسیده باشه که ایدش قبل از اون به ذهن کسی نرسیده باشه
عالم خلق و عالم امر خدایا یعنی اگه من توی اون دوره زندگی میکردم باید برا رسیدن به یه همچین کتابی تلاش میکردم باید قدردان اینترنت باشیم واقعا که به علم دست اول و نظرات فلسفه ای درست دسترسی داریم
عالم شهادت دانسته خدا این چه چرت و پرتیه
یعنی چی چطور به این نتیجه رسید این عزیزالدین نسفی چطور به این نتیجه رسید این جهان موسول اپن صورت چه ربطی داره به خلقت نمیدونم وقتی میخواد یه چیزی رو درست کنه اول صورت اون رو درست میکنه بعد میده به یه جهان دیگه آویزون بشه یعنی چی چرا باید تو این صده در مورد یه همچین مزخرفاتی اصلا فکر کنیم این حرفا مثل حرفهای طالبان اصلا حتی اگه به عنوان یه حرف بهش فکر کنی جدی به شعور خودت توهین کردی
سلام صبح بخیر 🍷❤️🌹
سلام. در گویش یزدی، "پروا" به معنی حال و حوصله است. مثلا "امروز پروام نی برم خرید"، یعنی "امروز حال و حوصله ی خرید رفتن ندارم". حالت سوالی هم داره: مثلا "پرواته بیای ترشی بندازیم؟"
فرزان جان هر روزی که به پایان صدای سخن عشق نزدیک تر میشیم بیشتر میترسم از اینکه دیگه تورو نشنوم و بعد کم کم از این مسیری که بهمون نشون دادی خارج شم، درسته که هر روز داریم تمرین می کنیم، درسته که دیگه اون آدمه قبل این ۲ سال نیستم ولی بازم میترسم…
سلام قربان.....من ویدا عظیمی شنونده همیشگی محتواهای صوتی شما هستم از رواق تا رواح و تا .....اکنون این غزل باصدای جناب محتبی عسگری رو که شما پخش فرمودید پبدا نکردم.بفرمایید چه کنم و از کجا ؟؟؟؟🙏🙏
🍀🍀🍀هزار جان گرامی فدای یار جانانه🍀🍀🍀
تو ازون زنایی هستی که از بس خرجت بالاست، مارو به زور میفرستی ماموریت بعد هی بعدش غر میزنی ادم نمیدونه نازتو بخره یا حرص بخوره از دستت
فرزآن عزیزم، دوست داشتم روی ابیات عمیق تر می شدیم... این غزل فال این ماهم بود، بنظرم حرف های زیادی داره که میتونستیم بگیم.... مرا به دور لب دوست هست پیمانی! که بر زبان نبرم، جز حدیث پیمانه!
توی دیوان من به جای نقشه ها نوشته شده نقش ها 🤔
فرزآن عزیز، در غزل نمره ۱۲۲، قبل از اینکه این بیت “صبا در آن خم زلف ار دل مرا بینی / ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد” رو بخونید، پرسیدید: کیا دیشب متوجه بارون شدند؟ اولبن بارون پاییزی. گفتید: آقایی از اونطرف خیابون به دوستش گفت: عه! بارونه! گفتید: دفعه بعدی کی میشنویم “عه؟ بارونه!” …
بی نظیر بود
یادم به اکسم افتاد یبار رفته بودیم کوه پرنده های خیلی زیادی آواز میخوندن و اون به من گفت این پرنده ها به خاطر حظور تو میخونن و من خندیدم و اون گفت به خدا قسم دارم راست میگم
باز خوبه شما برای پارتنر داشتن گزینههای زیادی دارین، تبریزی، شیرازی، رشتی و... . ما فقط یه گزینه داریم و اونم آدمی مثل فرزانه:)
چقدر صدای شما به این موزیک اول برنامه میاد.
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز....